حال و روز مادر شدن من!

دورزوه که حالت تهوع دارم مخصوصا عصر ها ...دلم بستنی هندوانه  و کلا  هر چیز یخکی میخواد که این حالت تهوع تو گلو مونده را فروکش کنه ....این حالت دقیقا از زمانی که به سه ماهگی وارد شدم شروع شده ولی خوب خدارو شکر اون لکه بینی ها  دو سه روزه قطع شدن و ازین بابت خیلی خیلی خوشحالم  

امروز دوماه و دوروزمه ینی این نقطه کوچولوی دلم الان واسه خودش دایره ای  شده کم کم یاد گرفتم دوسش داشته باشم تصورش کنم حتی قربون صدقه اش برم واسش از حس هام توی دفتر خاطراتش بنویسم توی رویام با خودم ببرمش بیرون براش خرید کنم غذا بپزم گاهی دعواش کنم اونم با اون دهان بی دندونش لب ورچینه گاهی بخنده و یا حتی توی تختش  قدِ خودشو  بکشه  

 

شوشویی  هم رفته ماموریت الان ۵ روزه ....فکر کنم توی زمانِ بارداری هیچی بدتر از تنها بودن مادر  بدون همسرش نیست ............دلم هم براش تنگ شده هم به وجودش نیاز دارم هم اینکه هیچ جایی نمیتونم برم هیچ کاری نمیتونم بکنم و حتی مواد غذایی خونه هم که تموم شده هیشکی نیست که اونهارا خریداری کنه با اینکه مرمرک هم هست اما خوب اونم بیشتر از حد توانش داره کمک میکنه و نمیتونم بیشتر از این ازش انتظار داشته باشم   

 

دیشب هم خواب بدی دیدم همش نگران شوشویی هستم آخه دیگه به این هواپیماها هم نمیشه اعتماد کرد و هی دارم دعا میکنم خدای نکرده طوری نشه و بسلامت امروز به خونه برگرده ....آمین

نظرات 6 + ارسال نظر
ر.جنکی سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ق.ظ http://fly.blogsky.com

سلام.
امروز هر وبی رو که میرم مطالب خوشگلی میخونم. خیلی باحاله کلی کیف کردم. مامان شدن مبارک. مسافرتون هم انشا.. به سلامت بر میگرده

خوب از بابت مطالب خوشگل خوندنت خوشحالم انشالله همیشه به شادی از بابت مسافر کوچولوم هم ممنون

ریتا سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ http://rita90.persianblog.ir/

سلام ترنجی جون. خوبی خانومی؟ آخی... خوش به حال نی نیت چقدر دوستش داری! امیدوارم به ودی این انتظار شیرینت تموم بشه و نی نی سالم و خوشگلتو بغل کنی. برو یه سوپر نزدیک خونتون خرید کن و یه پولی بده به شاگردش برات بیاره خونه. اما خب درسته همسرت نیست و خیلی سخت میگذره و منم این تنهایی ها رو خیلی تجربه کردم ولی در عوض خودت و نی نیت حسابی دلتنگ بابایی میشید و وقتی برمیگرده دیگه از خوشحالی بال در میارید...

بیشتر نبودش خیلی سخت میگذره ..
اره دارم یاد میگیرم دوسش داشته باشم خیلی حس با مزه اییه مخصوصا اونجا که داره توی تختش قد میکشه بعد فکر کن من از خواب بلندش کنم واییییییییییییییییی دلم قنج رفت

زهرا چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ب.ظ http://roosary-anary.persianblog.ir

سلام.الهی خدا خودش به دلواپسی هاتون رسیدگی کنه!
خدا کنه نی نی تون سالم به دنیا بیاد و پیش خودتون و زیر سایه تون بزرگ شه!
یا حق

سلام
ممنون عزیز دلم

مژگان امینی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

به هواپیما ها اعتماد کن اصلاْ با این جور چیزها فکرت را مشغول نکن.برای نی نی خوب نیست.
امیدوارم ماه های بعدی حالت بهتر باشد .به نی نی سلام برسان.

چشم اعتماد میکنیم
انشالله فعلا که هی حالم خوبه بعد یهو بده .....معلوم نیست این چه مدل ویاریه که من دارم نه زمانش معلومهو نه نوعش

مژگان امینی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

حال مامان و نی نی چه طوره ؟

حال مامان نی نی
اینم حال خود نی نی
اینم حال بابای نی نی

tsh جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ب.ظ http://zistebahar.blogsky.com

سلام نی نیتو دختره یا پسر
من دختر کوچولو دوست دارم

تونستی یه سر به ما بزن خوشحال میشیم

سلام هنوز معلوم نیست دختر یا پسر بودنش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد