من هستم ....

بچه ها ببخشید ......چوب خط ننوشتن های من حسابی پر شده اما اینو به حساب تنبلی نذارین ....شاید اگر حساسیت های شوشو یی نبود که من از توی خونه بتونم بنویسم یا حتی وجود کار آموزم توی اداره یا مهم تر از همه این نی نی با مزه کوچولو ی من که با خونریزی ناگهانی اش به  مامانش دوباره  استراحت مطلق داده شاید اگر همه این عوامل نبود منم میتونستم هر روز هر لحظه این صفحات سفید وبم  را خط خطی کنم اما چه کنم که نمیتونم بیشتر از این بنویسم .... حا ل و روزم خوبه بیشتر از همیشه هیجان دارم و حتی بیشتر از قبل تحرک با اینکه دکتر ها با تجویز هاشون دست پام را بستن اما خیلی حالم خوبه ....هر روز با نی نی کوچولو موسیقی گوش میدیم ....کتاب کودکان شاد را میخونم .....باهاش ی کوچولو حرف میزنم و ی چیز خیلی خیلی مهم اینه که یک هفته ای هم هست که  رژیم  بارداری دارم و با اینکه یکم تدارک دیدنش سخته اما من راضیم چون هم احساس شادی بیشتری دارم و هم اینکه فشارم هم کنترل شده و از 13 رسیده به 11 ...... هوا هم خیلی عالیه اونقدر بارون اومده که صبح حالت سیل گرفته بود و منم مجبور شدم توی این استراحت ده روزه یک ساعتی بیام اداره و کارهام را سرو سامان بدم .........

نظرات 2 + ارسال نظر
بتی چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:43 ب.ظ http://beti60.blogfa.com

خدا رو شکر که خوبی.نگرانت بودم.
عزیزم مگه تو فشارت بالاست؟

فشارم بین ۱۲ و ۱۳ نوسان داره این هفته با رژیم شده بود ۱۰ اما بازم توی مطب رفت روی ۱۳ که دکتر میگه از استرسه

رها جمعه 27 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

ای جااااااااااااااانم الهی بگردم نی نی خوشملمونو

خوبی الان ترنج جانم؟
کی میاد نی نی پس؟
اون وقت که اصلا نمیذاره بیای پیشمون

خوبم رها جان تو خوبی ؟ممنون از لطفت
آقا نی نی توی اسفند به دنیا یاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد