فانتزی دخمل قاقالی لی به دست!



چن وقته ی فانتزی زرشکی زدم در حد لالیگا

فکر که میکنم میبینم از همون روزی که اثرات اون افسردگی بعد از زایمان کم و کم رنگ تر شد فانتزی داشتن  دخترم    پررنگ و  پرنگ تر شد بععععععععله  ترنج قصه ما   چن وقتیه فانتزیه داشتن ی  دختر کوچولو ی خوشمل و خوشمزه ای را زده  به نام هانا....گاهی هم اسمشو با رادمهرکم مچ میکنم مثلا بهش میگم رزیتا یا بهش میگم روشا نمیدونم هر اسمی که با ر شروع بشه یا گاهی میخوام اسمشو بزارم فریمهر که به رادمهر بخوره بعدش میگم خوب نه فریمهر سخته تازه اسم جناب رئیسمم هست پس بنده خدا ناراحت میشه اسمشو بزارم روی  دخملکمقبلتر ها هم که اسمشو سپینود میخواستم بزارم حتی میخواستم اسم رادمهرو بزارم سپنتا تا به سپینودم بیاد ...کلن توی فانتزی نگاری دخملکم دل خجسته ای دارم من ....

بعدش داشتم فکر میکردم این دوتا باهم بزرگ بشن بعدش مثلا روشا یا هانا یا شاید  سپینودم برن بیرون بازی کنه یکی بیاد بهش زور بگه بعد اون رادمهر وروجکم که حالا ی پسر خفنی شده بیادو رگ غیرتش بزنه بالا و زهره چشم بگیره از بچه های محل بعدش روشا یا همون سپینود یا هانا بدوهه بره پشت رادمهرکم قایم بشه و کلی خودشو واسه داداشیش لوس کنه و بعد اون همه دعوا و زهره چشم بگه داداشی بریم واسم قاقالی لی بخر ..........

منمکه ازین مامانایی چارقد به کمر بسته ام دارم حیاطو جارو میکنم  داد بزنم :دختر خوب نیست قاقالی لی بخوره (آیکون یک مادر مقتدر ایرانی !)

بعد یهو ببینم دخملکمون اخمهاشو کرده توی هم با لب و الوچه ی وری با دست به کمر بیاد و بگه چرااااااااااااااااااااااااااا؟(البته اونقدر ها ه م وحشتناک نیستا اما خوب جنم داره دیگه )

بعد من ،مادر چارقد به کمر برای این جیغ جیغو خانم اخمالو داستان دوستم مرجانو تعریف کنم که مامانش بهش میگفت پسرها دخترهایی که قاقالی لی میخورن را نمیگرن و الان با این سوی کم چشمم دارم میبینم که  مرجان جانم همچنان عزب عقلی مونده(آیکون از فرط ترشیدگی مردن)


و بعد  با جدیت رو بکنم به به هانا یا روشا یا سپینود وبگم :مامان جون عزیزم من آرزوها دارم واست..... میخوام توی لباس عروسی ببینمت اما توووووو من  با این کارات حسرت به دل میکنی  !


و اون بازم بگه  الا و بلا من قاقالی لی میخوام ..........یالله یالله



و من بمونم  با این فانتزی در حد لالیگه زرشکی با هانا و روشا شایدم سپینودم که عجب دختریه ......به کی رفته آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟










این پست :هدیه به مرجان عزیزم





نظرات 3 + ارسال نظر
دریا یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ب.ظ http://www.daryamoradi.blogfa.com

واااااااااااای فدای تو با این فانتزیای قشنگت.
اون تخیلاتت تو حلقم خانمی..

خوشت اومد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آلما یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:13 ب.ظ

سارا(خلوت انس) سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:02 ب.ظ http://khalvateons67.blogfa.com/

داشتن یه دختر
چه فانتزی زیبایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد