برای پسرم ۲

حس خوبیه ...اینکه بدونی تنها نیسیتی  

اینکه بدونی با یکی همراهی  

یا بهتر بگم اینکه تو شخصِ خودِ خودِ تو که شاید تا الان زیر سایه پدر بودی یا مادر همسر یا حتی تنهاییات حالا بشی حامی برای ی موجود کوچولو  

موجودی که حتی نمیتونی دقیق بشناسیش  

یا دقیق تر زوایا صورتشو تصور کنی  

نه حتی چشمهاش و نه حتی لباش ... 

حس خوبیه که تو یهو وسط این همه روزمرگی بشی  رابین هود* برای ی موجود کوچولو و بدونی که فقط تویی که توی این ۹ ماه انتظار این بار سنگین و لذت بخش را بدوش می کشی ......واقعا حس خوبیه گنگه اما خوبه درد داره اما خوبه سختی داره بی خوابی داره پادردهای شبانه داره خستگی و کوفتگی مفرط داره اما  بازم  خوبه  ..... 

بخوای آینده پسرتو تصور کنی روزی که تو اون دست به دست هم شعر بخونین ....بازی کنین ....بخندین ....تو چشم بزاری  واون جسم کوچولوشو پشت مبلی صندلی جایی  قایم کنه  و تو بدونی کجاست و باز دنبالش بگردی  یا مثل بچگی های خودت  هردو  مداد به دست  تموم خونه را  نقاشی کنین  و بعد تو بمونی شوق تمیز کاری ...... 

حتی تصورش هم دلم را قنج میزنه .....یادم میره که کلی از کوچولوییش میترسم و یا حتی از نگه داشتنش ....یادم میره که گاهی از ترس داشتنش به شوشویی گله میکنم ازترس حموم کردن و لیز خوردنش چه شبهایی نخوابیدم همه اینها یادم میره .....و بازم میشم همون رابین هود قصه ها که شدم سایبانی برای حمایت پسرکی و هردو سوار اسب رویاییمون توی جنگلهای شروود میتازیم و میتازیم ......... 

البته اینو  هم میدونم  که همه مادرها هم  همین احساس را تجربه کردن همین ترسها و نگرانی هارا داشتن و منم جزی ازهمون میلیاردها مادر روی کره خاکی هستم که قراره دو ماه دیگه نی نی ناشناخته اش را بغل بزنه شیرش بده با خنده هاش سرمست بشه و با گریه هاش کلافه ....منم یکی از همون مادر های کره خاکی ام که وقتی کودکشو در آغوش میگیره ممکنه حتی توی چند ثانیه اول شوکه بشه شاید دوستش نداشته باشه و شایدم  نشناستش .... اما همین را میدونم که منم مثل خیلی از مادرهای دیگه این دوران را طی میکنم ....پسرک را در آغوش میگرم و با اولین لبخندش یادم میره که ی روزی ی جایی ترنجی بودم که از این نی نی نادیده ترس و اهمه برداشته بود   

 

در بچگی من عاشق شخصیت رابین هود بودم با اون یال و کوپال و اسب و تیرکمون ....با اون سخاوت و شجاعت ...تموم دوران کودکی  خودمو تصور میکردم که سوار بر اسب رابین هود شدم و توی جنگلهای شبنم زده شروود دارم می تازم

نظرات 9 + ارسال نظر
بتی چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ http://beti60.blogfa.com

خوش به حال پسرک که یه همچین مادری داره.
اسم این پسر خوشبخت چی شد آخر؟!

FarNaZ جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:47 ق.ظ http://shanzelize.blogsky.com/

داشتم توو تولدانه میگشتم دیدم تولد منو شما توو یه روزه ذوق کردم اومدم اینجا...
پست و بخونم بیام___

FarNaZ جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:51 ق.ظ http://shanzelize.blogsky.com/

الـــــــــــــــــــهــــــــــــــــی باز دوباره کلی ذوق کردم
__
خیلی حس خوبیه مگه نه؟؟؟ __ البته من هنوز نی نی ام مامانم قدغن کرده راجع به این چیزا حرف بزنم
اما خب ایشاله خدا قسمت همه + خودم هم بکنه
___
باز هم تبریکات فراوان...

zahra جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ب.ظ http://zarzari.blogfa.com


__$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$*
___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
*.°
?
...°
....O
.......°o O ° O
.................°
.............. °
............. O
.............o....o°o
.................O....°
............o°°O.....o
...........O..........O
............° o o o O
......................?
...................?
...............?
...........?
_________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..
اخی ترنجی جونم چقد احساساتت خوجگله
اسمشو چی میخوای بذاری؟

مژگان امینی جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:15 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

همه ی چیزهایی که از آنها می ترسی راه حل داره مثلاً موقع حمام رفتن یک تی شرت بپوش تا نی نی لیز نخوره .هرکدام را خواستی بگو تا برایت بگم.

رها جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

وه که چه حس بی نظیر و نابی ترنج عزیزم
الهی که با سلامتی به دنیا بیاد و با دلخوشی بزرگش کنید
وه که چه حس خوبیه به بچه ات افتخار کنی و...
نی نی کی میاد ؟

آلما سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ق.ظ http://almaa.blogsky.com

سالگرد عقدتون مبارک خانمی
امیدوارم هزاران سال با همسرت و پسر گلت زندگی خوب و خوشی داشته باشین

ریتا سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

ای جانم. قایم باشک. خیلی قشنگ نوشتی. منم آپ جدیدمو با سردرد ناشی از سرماخوردگی گذاشتم و خیلی بی حس و حاله!

عسل سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ http://foodlover.blogfa.com/

امیدوارم به سلامتی بیاد و زندگیتو پر از شادی کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد