7 روز




رادمهرِ بی دندونِ من



سلام 

این اسمیه که من مدتهاست برای تو انتخاب کردم 

اسمیه که با هر بار شنیدنش قلبم می لرزه  

رادمهر پسر من؟ 

گاهی کاملا از انتخابم نا امید شدم گاهی به خودم غره رفتم و گاهی افتخار کردم ...و گاهی توی تکرارش درمانده شدم و تصمیم گرفتم حذفش کنم

بعضی ها میگن شبیه فامیلیه بعضی ها هم میگن سخته ...بعضی ها مثل مامان و تیبا رادین صدات می زنن و بعضی ها به تبعیت از خودم نی نی گولو ....اما رادمهر همچنان اسمیه که قراره برای تو در نظر گرفته بشه مثل اون خوابی که دو سال پیش دیدم که تو به دنیا اومدی و من توی گوشت زمزمه کردم  که :میدونی اسمت رادمهره؟

 و تو با اون چشمهای دکمه ایت فقط خندیدی

و یا اون نوشته ای که زیر قر آن گذاشتم و اسمتو تکرار کنان نوشتم  

شاید الانم ویار اسم گرفته باشم

شایدم الان از اسمت خسته شده باشم و یا حتی سختم باشه پسرک کوچولو ام را با این اسم صدا کنم

اما میدونم همه اینها بعد از این بارداری  تموم میشه

میدونم این اسم برای من دوباره همون جلوه ای را خواهد داشت که برای اولین بار داشته

و میدونم که الان همه تو کوچولوی من را با این اسم میشناسند

رادمهرکم

خورشید بخشنده من

جاودانگی من

دوستدارم

روزی مثل اسمت بدرخشی

و مثل یادواره مرد بزرگی که من به نام او اسمت را انتخاب کردم

مرد باشی و پاینده

زنده باشی .....پسرکم



پی نوشت1:

رادمهر به معنای خورشید بخشنده است

حضرت علی برای من خورشیدی است که برای بخشندگی اش پایانی را تصور نمیکنم

و من به نیت حضرت علی اسم پسرکم را به فارسی رادمهر انتخاب کردم چون معتقدم من قبل از مسلمان بودن یک ایرانی ام و دوست دارم فرزندم هم با اسم ایرانی اش همه جا شناخته بشه

و نام اسلامی اش را هم علی -عباس انتخاب کردم 


 پی نوشت 2:

میخواستم این پست را بعد از زایمانم بزارم اما فکر کردم شاید تا مدتها فرصت وب نویسی نداشته باشم



نظرات 5 + ارسال نظر
کنایتگو دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ http://kenaayat.wordpress.com

خیلی برای خودت و عشق بی پایانی که تجربه خواهی کرد خوشحالم...

سانی دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ب.ظ http://koochehgard.blogsky.com

بهترین آرزوها برای مادر ایرانی...

الهام دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ب.ظ http://elham7709.blogsky.com

بهترین ها رو آرزو می کنم.
امیدوارم اونقدر بنویسی تا مرد کوچکت بخونه مامان مهربونش چقدر دوسش داشته و منتظزش بوده.

نوشته هاتو دوست دارم...

ایراندخت سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ب.ظ http://1iran2kht.blogsky.com/

وای ترنجییی... دلم ریخت از نوشته هات.. عاشق اون نینی بی دندونت شدم..

عزیزمممممم .. امیدوارم خوب باشی و زایمانت خوب و راحت باشه...

اشک تو چشام جمع شده.. یادش به خیر اولین باری که اومدم برات از افسردگی بعد زایمان گذاشتم.. عزیزم تو خیلی هم خوب و سر حالی.. یکی از بهترین مامان های دنیا هم میشی..

بوووووووووووووووووس واسه خودت و او پسر نازت

ممنون عزیزم دوست دارم ی روزی من بیام به وبلاگت ونوشته هاتو در مورد فرزند ت بخونم انشالله

رها سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:51 ب.ظ http://gahemehrbani.blogsky.com/

الهی بگردم من
اتفاقا رادمهر یکی از اسم های مورد علاقه منه بهش شک نکن ترنج عالیه به سلیقه ات هم افرین
به سلامتی
فقط خونسرد باش و حسابی لذت ببر از این موجود چشم دگمه ای
در ضمن ... نمیگم خودت بیا ببین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد