روزانه

۱ 

با شوشو و مرمری برای سونو رفتیم .....نی نی را هم دیدیم .........ی بچه شیطون و سر به هوا ...همچین پاهاش را توی هوا تکون میداد که نگو ......خیلی خیلی با مزه بود و هم من و هم شوشو از خوشحالی گریمون گرفت......صدای قلبش خیلی کوچولو و ظریف بود و البته زمانی هم که دکتر گذاشت تا صداشو بشنویم خیلی کمبود و اصلا من هیچی نفهمیدم فقط ی صدای عجیب غریب .........ضخامت دور گردنش ۲.۷ میلی متر و وزنش هم ۶۹ گرم بود اونقدر توی اون لحظه نی نی را دوست داشتم که خودم باورم نمیشد اونقدر خوردنی بود که نگو سرش به سمت پائین و پاهاش به سمت بالا (خود خود مامانش قربونش بره )از همین الان معلومه که قراره چه بلایی سر ما بیاره ........ 

 

۲ 

 

واسه ی عمل کوچولو برای  نی نی کوچولو باید برم بیمارستان  تا نی نی  بتونه توی  دل مادرش راحت تر نگهداری بشه .....از عمل خیلی ترسیده بودم کلا من از بیهوشی و اسم عمل میترسم و تا الان هم انجام ندادم ....اون شب هم حسابی گریه کردم (دختره ترسوووووووووووووووووووووووووو)حالا فردا قراره برای عمل س ر ک ل ا ژ آماده بشم ...خدارو شکر ترسم کمتر شده با ریتا صحبت کردم توی سایتهای مختلف رفتم انگار زیاد هم درد نداره اما من یکم نگران اداره و کارهای اداره ام هستم (کارمند وظیفه شناس!)که باید ده روزی مرخصی باشم و نمیدونم چه کسی را جایگزینم کنم ....واسم دعا کنین تا زود زود خوب بشم...نی نی هم سالم بمونه  و بتونم بیام اداره

نظرات 10 + ارسال نظر
کورش تمدن دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
وااااااااای۲.۷ میلیمتر؟۶۹ گرم؟اصلا باورم نمیشه

برایت میمانم دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 ب.ظ http://45daghighe.persianblog.ir/

سلام ترنج

وبلاگ شیرینی داری ...

موفق باشی عزیزم .

ریتا جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:44 ب.ظ http://rita90.persianblog.ir/

سلام عزیزم. حالت خوبه؟ منم درگیر مراسم دختر داییم بودم و نتونستم باهات تماس بگیرم و حتی اس ام اس بدم. ببخشید

ریتا جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:50 ب.ظ http://rita90.persianblog.ir/

ترنجی جون تو هم برای من دعا کن... امیدوارم هر دو مون این دوران ر به سلامتی پشت سر بذاریم

کتایون یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ

چی شده عزیزم؟ نگرانت شدم.منتظر خبرم.

ریتا شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ق.ظ

ای ترنج مامان تنبل! کجا رفتی نمیای؟ مگه از خونه مامانت نمیتونی آپ کنی؟

زهرا شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ب.ظ http://zarzari.blogfa.com

واییییییییییییییییییییی مبارکه تازه اومدم دیدم ادرستو عوض کردی
دعامیکنم برات ترنجی جون

ریتا سه‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ق.ظ

ای مامان تنبل چرا آپ نکردی؟

کتایون شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ب.ظ

عزیزم؟یه خبری از خودت بده.نگرانتم.

سلام
ممنون عزیزم نوشتم

مژگان امینی شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:22 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

حتماً خوبی دیگه

ممنون مژگان جون من خوبم شما چطور؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد