۱- سرم شده مثل جعبه صدا ....از هر طرف ی صدایی ی حرفی ی ندایی چیزی میشنوم به جز مواقعی که حرف میزنم بیشتر اوقات با صداهای توی سرم دارم کلنجار میرم بیشتر هم حرفهاییه که میخوام به شوشویی بگم و هیچ وقت نمیگم یا میگم و تازه ی جریان جدید بوجود میارم و حالا بیا و مسئله جدیدو حل کن  ......مامانم به خواسته شوشو اومد خونمون تا ببینه مشکلمون چیه اما در نهایت اونم متوجه چیزی نشد ینی به قول خودش این حرفهای منو شوشو مشکل نیست بلکه فقط دلخوریه که باید خودمون دوتا حلش کنیم ونه هیچ کس دیگه


۲- بی خوابی و بی اشتهایی رادمهرک کلافه ام کرده هیچی نمیخوره و نمیخوابه فقط شب تا صبح گریه میکنه و شیر میخواد گاهی هم جیغ میکشه  سه شب پشت سر هم تب شدید داشت اونقدر داغ بود که دست ادمو میسوزوند تبش به ۳۸.۵ هم رسید اما دکتر متوجه نشد از چیه بعدش دونه های ریزی به بدنش ریخت که بازم دکتر گفت حساسیته همین ......حالا اینا به کنار این بی اشتهایی اش را نمیدونم چی کار کنم هیچی نمیخوره و اگه چیزی هم به زور بهش بدیم از دهانش درش میاره....البته خودم حدس میزنم ازدندوناشه دندونهای عقبی اش دارن در میان به سختی الان بیست روزه که فقط ی تیکه کوچولوش زده بیرون و ازهمون موقع بیتابی هاش و بی اشتهاییش شروع شده حالا از دیروز میره مهد و مربی اش گفته تو مهد خیلی خوب غذا میخوره و دیشب هم ی کوچولو ارومتر بود که معلوم میشه توی مهد غذا خورده و حسابی بازی کرده 




نظرات 3 + ارسال نظر
ریتا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:46 ق.ظ

ناراحت نباش خانومی. زندگی همش همینه دیگه... دیروزم ما بحثمون شده بود و بچم حسین از صبح تا شب همش ناراحت بود. اصلا نمی خندید. با اینکه سعی می کردم با اون خوشحال و شاد به نظر برسم ولی بچم خنگ که نیست میفهمه! دیگه از شب تا صبح انگار خواب بد می دید همش میپرید و جیغ می زد. آوردم بین خودمون خوابوندمش برای اولین بار... دیگه آروم خوابید تا صبح. یه بار دیگه هم چند نفر دیگه داشتند جلوش داد و بیداد می کردند. فکر کردم عین خیالش نیست. چون هیچی نمی گفت و گریه نمی کرد. ولی شب تا صبح بچم پلک روی هم نگذاشت... صبح به سعید گفتم: میبینی... نتیجه کار دیروز رو؟ اینا تو زندگی هست دیگه چه کار کنیم؟ باید یه خورده کوتاه بیاییم دیگه... چاره ای نیست!

ریتا دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:59 ق.ظ

ای جون... فدای رادمهرک بشم. چرا اینجوری شده؟ یه دکتر خوب اطفال باید اصفهان پیدا کنی... این مواقع فقط ببر پیش اون. الآن دکتر حسین ویزیتش ۲۵ تومنه دور هم هست و کلی تو ترافیکیم ولی من هر وقت حسین مریض میشه صاف میرم پیش اون که خیلی خدا رو شکر راضی بودم. نزدیک خونمون بیمارستان هست شبانه روزی متخصص اطفال داره ویزیتشم ۳۵۰۰ هست ولی اونجا نمیرم. مگر اینکه بردم پیش کتر خودش حالا برای اینکه مطمئن بشم خوب شده ببرم نزدیک خونه وگرنه اون عالیه... بچه هم مریض میشه غذا نمیخوره دیگه. الآنم حسین فقط شیر خشک و سرلاک میخوره.... نگران نباش. البته باید به فکر مریضیش باشی ولی غذا نخوردنش مهم نیست. خوب بشه جبران میکنه. حسین همیشه بعد از مریضی چند روزی خیلی خوب غذا میخوره. جبران مریضیش میشه!

دکتر خودش خیلی خوبه و خوب هم راهنمایی میکنه اما هماهنگ کردن زمان کاری ما با برنامه روزانه ای که اون هست یکم مشکله ژ
رادمهر توی مریضی شیر خشک هم نمیخوره و فقط شیر خودمو اونم که زیاد چوابگو نیست و بچه م گرسنه میخوابه

مژگان امینی سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:44 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

سلام
سپهر هم کوچولو بود این تب و دونه ها را گرفت دکتر گفت "روزا "نمی دونم چی چی اسمش و ویروسی است.البته گفت بهش سنجاقک هم می گویند.

دقیقا در مورد رادمهر هم همینو گفت منم اسمشو یادم رفت ی لکه هم روی صورتش زده که گفت مشکلی نداره و ویروسیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد