داستان این چند روز

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کنکور ارشد

نتایج کنکور ارشد  هم اومد ....منم قبول شدم رتبه ام همچین چنگی به دل نمیزنه  اما خوب با توجه به شرایطم برای خودم  قابل قبوله ......وقتی خودمو مقایسه میکنم با دخترهای بیکار توی خونه که حتی مجاز هم نشدن این رتبه برای من حکم  شاخ فیلو شکوندن داره  دلم میخواست مجازی اصفهان بیارم بعید میدونم که بتونم ........ انتخاب رشته هم تا چند روز دیگست باید تموم ۱۰۰ محل انتخابی را بزنم تا یکیش بگیره 

تقریبا سه هفته دیگه هم کنکور ازاده که من باید حسابی بخونم چون رشته انتخابی ام با دولتی فرق داشته و من بر اساس شهر رشته را انتخاب کردم  و همه را اصفهان زدم و برای همین باید  خودمو  خوب اماده کنم



 

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یوگا 2





1-دیروز کلاس یوگا شگفت انگیز بود..........تشک های مخصوص را دورتادور سالن چیده بودن و قرار بود اون وسط اتفاق خاصی بیفته اول فکر کردم قراره مربی نرمش های خاصی انجام بده یا در مورد چاکراهای بدن صحبت کنه ی جوری که همه را ببینه و مرکز سالن باشه اما بعد وقتی سمت ضبط رفت و صدای اهنگو زیاد کرد تازشم ازون اهنگهای قرو قمبیل دار تازه متوجه شدیم که جریان از چه قراره و اینجا به جاینرمش قراره با رقص بدن گرم بشه 

مربی گفت رقص علاوه بر شادی کمک خوبی به گرم شدن بدن جهت حرکات کشش میکنه ........همه مجبور بودن ی حرکتی از خودشون نشون بدن دوسه تا خانم که ماشالله اماده برای قر دادن اون وسط عرض اندام میکردن منم برای خودم درجا بشکن میزدم   و ی حرکات موزونی از چپ و راست چیزهایی که تو ذهنم بود را نشون میدادم ........خوش گذشت حتی  مربی محترم از روی همون حرکات نه چندان موزون بنده اشاره کرد که میتونم خوب رقصو یاد بگیرم و استعدادشو دارم  (خبر نداره من توی ترم کلاس رقص، شاگرد اول شدم)



2-دیروز به هیبت عروسی اسمونی در اومده بودم با تاجی از گل لباسی بلند و ابریشم گونه به سبکی نسیم روی علف های خیس میدویم با موهایی باز .......دیروز زمان ریلکسیشن خودمو اینگونه میدیدم خوشحال و سبک و رقصان .......


3- بعداز کلاس ی جور غم میاد سراغم   ....شایدم غم نیست ی جور ارامش بیش از حده به شکلی که دلم نخواد با کسی صحبت کنم دوست دارم همونجا بشینم تا همه برن و من تنها باشم یا اینکه قدم بزنم و با کسی حرفی نزنم ....حتی دوست ندارم برم خونه  .....میدونم اینها اثرات همون  انرژی دریافتی کلاسه  و تا یک ساعتی  با من هست ......حتی یکی از خانمهایی که مدت زیادی یوگا کار میکنه میگفت  بعد از کلاس نباید تا  یک ساعت  دوش گرفت چرا؟چون اون انرژی دریافتی میریزه و از بین میره  (حالا نمیدونم این درسه یا نه خانمه میگفت )


4- از زمانی که میرم یوگا با یک مجله ی خوب به نام دانش یوگا اشنا شدم  ......مطالبش  بسیار مفید وخواندنی هستن


5-با تمرکز توی کلاس تونستم برای مامان ،شوشو و سما انرژی بفرستم ......به این میگن قدرت ذهن ......بعد وقتی  از هرسه پرسیدم اعلام کردن در اون ساعت بخصوص حال خوبی داشتن   البته به جز شوشو که  علاوه بر حال خوشش  یادش هم  افتاده که  نماز ش را نخونده (گاهی هم اینطوری میشه دیگه )



۶- خلاصه  اینکه کلاس یوگا بعد از کلاس رق ص شهلا جون  و طراحی خانم امینی  یکی از بهترین اتفاقهای زندگی من بوده و خوشحالم که دارم این کلاسو میرم