دلم یک ترنج نو میخواد...........

دلم میخواد ی تغییراتی توی خودم بدم

مثلا برم و موهامو کوتاه کنم

یا اینکه رنگشون کنم

یا شایدم فر

دلم میخواد ی کوچولو لاغر تر بشم

بعد یکم درد زانوهام بهتر بشه

بعد تر برم دو چرخه بخرم

ودو چرخه سواری کنم

یا اینکه الان که دارم رانندگی میکنم

اونقدر توی این کار ماهر بشم (هر چند هستم )

یا اونقدر اعتمادم بره بالا

که دیگه خودم این مسیر یک ساعت و نیم جاده را برم و بیام

و هر وقت دلتنگ اصفهان و مامان شدم

بدون هیچ درخواستی از کسی

خودم ماشینو بردارم و برم

یا اینکه دلم میخواد

 چند صباحی برم

و نقش دختر خانواده را بازی کنم

فقط دختر لوس خانواده

حتی رادمهرک را هم نبرم

اونو با باباش بزارم

برن تفریح !

یا اینکه برم و چن وقتی توی کارگاه طراحی

بشینم و فقط طراحی کنم

با خانوم امینی 

اونقدر طرح بزنم

که انگشتهامم درد بگیرن

بعد تر که خسته میشم 

با سهیلا و مریم و فائقه

مثل قدیما بریم چایی بخوریم

گپ بزنیم 

بخندیم



خلاصش دلم ی تغییرات کوچولو میخواد

ی چیزی که منو از این فضای

زندگی

هرچند کوچیک

دور نگه داره











......




پر از خالی



واژه مناسبی برای این روزهای من